احساس کردم ...
نخستین بار زیرقطره های باران ...
درپهنای دل غمناک آسمان ...
ودرآن هوای سوزناک
در کنار برگ های زردوباران خورده ی درختان
با تمام یاس و ناامیدی ام
تورا احساس کردم...
احساس کردم با آغوش گرم وآرامت
وبا بوسه های آتشین و پرمهرت
و نفس های عطرآگین و وسوسه انگیزت...
احساس کردم...
عشق را...
بودن را...
و...
معنای شيرين زندگی را...!!